سفرنامه وان: تجربه سفر و خرید آقای مجید دانیالی
ساعت ۳ بعدازظهر دوشنبه ۲۰ بهمن بود که از تهران حرکت کردیم و مستقیم به طرف خوی رفتیم. از قبل مهمانسرای جهانگردی را برای اقامت شبانه انتخاب و رزرو کرده بودیم. ساعت ۱۱:۳۰ شب به خوی رسیدیم و اقامت خوبی داشتیم.
—
مشکلات حملونقل و عبور از مرز رازی
متاسفانه علیرغم توصیههای آقای ضربی، صبح روز بعد به جای اینکه مستقیم به طرف مرز رازی برویم، به ترمینال خوی رفتیم. در آنجا، متصدیان برخورد نامناسبی داشتند و مشکلاتی برای ما ایجاد کردند. ابتدا قرار بود ماشین سواری دربست با کرایه نفری ۵۰ هزار تومان (در مجموع ۲۰۰ هزار تومان) به ما بدهند. اما پس از کش و قوس فراوان، ما را سوار ون کردند و به سختی توانستیم مابهالتفاوت پول را پس بگیریم (کرایه ون نفری ۴۰ هزار تومان بود).
ساعت ۱۰:۴۰ صبح روز ۲۱ بهمن به مرز رازی رسیدیم. وضعیت مرز بسیار آشفته بود. ساعت ۲ بعدازظهر بود که از کانکس ایران خارج شدیم و مهر خروج روی پاسپورتهایمان زده شد و وارد خاک ترکیه شدیم. برق نبود و محیط بینظم و درهمریخته به نظر میرسید، اما مشخص بود که کارها در حال انجام است. پاسپورتها را از ما میگرفتند و به جایی برای مهر زدن میبردند و سپس برمیگرداندند.
—
ورود به وان و انتخاب هتل
بالاخره ساعت ۳:۳۰ بود که پاسپورتهایمان را گرفتیم. متوجه شدیم ماشینی که ما را آورده بود، هنوز در صف ماشینهای ورودی به ترکیه و ته صف ایستاده و کلی زمان میبرد تا نوبتش برسد. به همین دلیل، از خیر ماشین، راننده و پولی که به او داده بودیم، گذشتیم و از درب ورودی مرز سوار ون شدیم و با پرداخت ۲۰ لیر به سمت وان حرکت کردیم (همان کاری که از قبل در سایت به ما توصیه شده بود).
ون به راهنمایی یکی از همسفرانمان ما را برد جلوی هتل ساردور (Sardur) در خیابان کاظم کارا. چون حسابی خسته بودیم، حوصله گشتن دنبال هتل دیگری را نداشتیم و همراه آنها شدیم. اما این هتل تنها برای یک شب جا داشت (برای سه نفر شبی ۱۵۰ لیر). کارت اتاق را گرفتیم و برای استراحت رفتیم. هتل بدی نبود، اما کمی سرد بود و بچهها ناراحت بودند.
نمیدانم ساعت چند بود، اما هوا حسابی تاریک شده بود که از هتل بیرون زدیم. متوجه شدیم هتل الیت ورلد (Elite World) نزدیک خودمان قرار دارد. قرار گذاشتیم فردا صبح برای رزرو این هتل اقدام کنیم. هتل الیت، هتل خوبی بود؛ شبیه هتلهای ۵ ستاره استانبول بود، هرچند به ۵ ستارههای آنتالیا یا کوشآداسی نمیرسید، اما گرم، مجهز و تمیز بود. هزینه آن شبی ۳۰۰ لیر بود.
—
تجربه خرید در وان
از تجربه خرید در وان چه بگویم… فقط میدانم که تمام چمدانهایی که برده بودیم پر شد و برای بستن درشان مجبور شدم با پا روی آنها بروم تا نفر دیگری قفلشان را ببندد! ما سه روز آنجا بودیم و در این سه روز صبح و بعدازظهر با خیال راحت در حال خرید پوشاک بودیم.
روز پنجشنبه شهر را گشتم و دنبال وسایل باغبانی بودم؛ مثل دورکننده پرنده (Bird Away)، قیچیهای هرس خوب و… اما خبری نبود. در استانبول دیده بودم، اما اینجا پیدا نکردم. به هر حال، بدون ماشین هم پیدا کردن این وسایل خیلی سخت بود. انشاءالله دفعه بعد که با ماشین رفتم، به دنبالشان خواهم بود.
—
بازگشت به ایران: مرز رازی و خوی
عصر پنجشنبه از پذیرش هتل خواستم که برای ۸ صبح جمعه برایمان ماشین بگیرد تا ما را به خوی ببرد. قبل از ساعت ۸ صبح روز جمعه، در لابی هتل بودیم و اتاقها را تحویل دادیم، اما خبری از ماشین نبود. همان موقع زنگ زدند و ۵ دقیقه بعد ماشین آمد جلوی هتل و سوار شدیم. متوجه شدیم ماشین فقط تا مرز میرود و به خوی نمیرود. با تجربهای که از موقع آمدن داشتیم، سخت نگرفتیم و گفتیم از لب مرز ماشین میگیریم و به خوی میرویم و آنجا دیگر معطل عبور ماشین نخواهیم بود. همین کار را هم کردیم.
با احتساب زمانی که راننده برای مراجعه به سایر هتلها تلف کرد، ساعت ۹:۳۰ به مرز رازی رسیدیم. مرز شلوغ بود، اما نه مثل زمان ورودمان. کمی در صف ایستادیم. ناگهان نمیدانم چه شد که تصمیم گرفتند سریع کار همه را راه بیندازند. تندتند وارد کانکس میشدیم و مامور نظامی مرز و مامور گمرک هم تندتند مهر را روی پاسپورتها میکوبیدند و از در دیگر خارج میشدیم. ده دقیقهای زمان برد تا کار همگی ردیف شد و آماده رفتن شدیم.
همین که از پلههای جلوی کانکس پایین آمدیم و وارد محوطه شدیم، دیدیم یک ون دارد مسافر سوار میکند. پرسیدم “خوی میروید؟” گفت “بله، چند نفرید؟” گفتم “سه نفر.” گفت “سوار شوید.” گویا یک گروه دهنفره را قبل از ما سوار کرده بود و سه نفر جا داشت. سرویس کارکنان گمرک رازی بود و داشت برمیگشت خوی. شانس آوردیم و خیلی راحت به خوی برگشتیم. ما را جلوی ترمینال پیاده کرد و نفری ۸ هزار تومان هم از ما گرفت.
—
جمعبندی و نتیجهگیری
اولش، موقع رفتن به وان خیلی برایمان سخت بود و خیلی اذیت شدیم، اما آخرش، یعنی برگشتن، فوقالعاده راحت بود. خوبی و راحتی در وان و موقع برگشت، تمام سختیهای رفتن را از یاد ما برد و مجدداً حتماً به وان خواهم رفت، اما این بار حتماً به توصیههای نویسنده این سایت توجه و آنها را رعایت میکنم.