سفرنامه وان: راهنمای کامل خرید و گشت‌وگذار (تجربه آقای هادی)

سفرنامه وان: تجربه خرید آقای هادی

با سلام خدمت دوست عزیز آقای رضا و خوانندگان گرامی، همانطور که قول داده بودم، می‌خواهم به‌طور مختصر و مفید، چند نکته در مورد خرید در شهر وان را در قالب سفرنامه وان (ارسالی آقای هادی) خدمتتان عرض کنم.

مسیر سفر و نکات مرزی

بنده توسط توری که توسط یکی از دوستان تدارک دیده شده بود، عازم سفر شدم و در نحوه مسافرت و شرایط آن هیچ‌گونه دخالتی نداشتم. طریقه مسافرت ما حرکت از شهر زنجان به سمت خوی با اتوبوس بود. بعد از صرف صبحانه در یکی از هتل‌های خوی، ماشین‌های حمل ترکی که بین وان و خوی حرکت می‌کنند و به آن‌ها «دولموش» می‌گفتند، ما را سوار کردند.

در مرز رازی خیلی معطل شدیم؛ حدود دویست نفر ایرانی منتظر ورود به ترکیه بودند که ازدحام و شلوغی آن باعث اتلاف دوساعته وقتمان در مرز شد. در ضمن، حضور فراوان باربرهای ترک در مرز که خیلی هم مزاحمت ایجاد می‌کردند، به چشم می‌آمد.

اولین و مهم‌ترین نکته برای دوستان این است که پاسپورت اشتباهی نیاورید یا پانچ شده و از تاریخ اعتبار آن مطمئن شوید. (یکی از دوستان پاسپورت پانچ شده و اشتباهی آورده بود و یک روز ماند تا پاسپورتش برسد).

اقامت در وان: هتل رویال بِرک (Royal Berk)

بعد از مرز تا شهر وان حدود یک ساعت راه بود. پس از رسیدن به شهر، در هتل Royal Berk مستقر شدیم. هتل مورد نظر یک هتل متوسط رو به بالا بود که صبحانه‌های محشری داشت. خوبی دیگر هتل، نزدیکی آن به بازار خرید بود که باعث می‌شد در وقت صرفه‌جویی شود.

در ضمن، قیمت عادی هتل فوق بالای ۸۰ لیر بود که ما از طریق شرکت حمل‌ونقل بین‌شهری خوی-وان توانستیم با ۴۵ لیر آن را رزرو کنیم. (این اختلاف قیمت باید بررسی شود.) در کل به جز قطعی هر از گاهی اینترنتش، سایر خدماتش خوب بود.

تجربه خرید در وان

غروب روز اول را به گردش در مغازه‌های مختلف اختصاص دادم و خریدم را از روز دوم شروع کردم. به نظر بنده، فروشگاه‌هایی که قیمت مناسب به نسبت جنس عالی داشتند، عبارت بودند از LC Waikiki و DeFacto. من خرید عمده‌ام را از LC Waikiki انجام دادم.

از دوستان تعریف فروشگاه Koton را هم شنیدم که خودم موفق نشدم ببینمش. در ضمن، مارک‌های معروف دیگر مثل پولو، پیر گاردین، ماوی، سارار و… هم موجود بود که قیمت‌هایشان خیلی بالاتر از بقیه بود، حتی با تخفیف‌های عمده‌ای که داده بودند. بنده هیچ تعصبی روی این مارک‌ها ندارم؛ ممکن است مارک‌های بهتر با شرایط بهتر هم موجود باشد که بنده بی‌خبرم.

نکات مهم برای خرید

توصیه می‌کنم دنبال خرید کفش نباشید که قیمت‌هایش بالا است. (این مورد ممکن است برای همه صدق نکند.) البته کسانی که سایز پاهای پایین یا بالا دارند، می‌توانند شانس خود را در پیدا کردن کفش‌های با تخفیف‌های بالا امتحان کنند، چون خیلی از کفش‌های تک سایز را با تخفیف بالا مشاهده کردم. البته در لباس و کاپشن هم چنین شانس‌هایی را دارید. در ضمن، من زیاد دنبال خرید کفش نبودم.

نکته دیگر اینکه همان‌طور که آقا رضا توصیه کردند، با خودتان دلار ببرید نه لیر. همه پولتان را هم یک‌دفعه چنج نکنید. اگر از مغازه‌های معروف بالای ۵۰ لیر خرید کنید، می‌توانید دلارتان را با قیمت بالاتر از صرافی در خود مغازه چنج کنید که معمولاً چند لیر بیشتر گیرتان می‌آید. البته اول از فروشنده بپرسید که چنین خدماتی دارند یا نه.

از اولین مغازه خرید نکنید؛ تجربه شخصی بنده این است که حتی‌الامکان در تعداد کم برای خرید بروید، مثلاً دو یا سه نفری. تعداد بیشتر باعث می‌شود که جمع کردن گروه سخت شود. البته بنده با خانم‌ها هم توصیه نمی‌کنم برای خرید بروید؛ جنس‌های خانم‌ها با آقایان خیلی متفاوت است، جاهایشان هم جداست و جمع کردن خانم‌ها هم سخت‌تر (با عرض معذرت از خانم‌ها). اکثر مغازه‌ها به این شکل هستند که اجناس مردانه در طبقات بالاتر یا زیرزمین هستند.

ارتباط با فروشندگان و زبان

چانه زدن فراموش نشود! درخواست برگه تخفیف یا درخواست کاغذ کادو هم می‌توانید بکنید، اما همه مغازه‌ها نمی‌دهند. تمامی مغازه‌ها کارکنان مهربانی دارند که خیلی می‌توانند کمکتان کنند؛ کافی است کمی با آن‌ها گرم بگیرید. دانستن زبان ترکی خیلی کمکتان می‌کند، اما اگر نمی‌دانید هم نگران نباشید، اکثراً اعداد فارسی را بلد هستند. اکثر اهالی کُرد هستند اما این‌جور که من فهمیدم، کُردی‌شان با کُردی ایران خیلی متفاوت است. دانستن چند جمله یا کلمه ترکی مثل سلام و تشکر و پرسیدن قیمت و اندازه سایز و رنگ و… خیلی کمکتان می‌کند.

یادتان باشد تعداد مغازه‌ها خیلی زیاد است و شما هم دوست دارید همه آن‌ها را بگردید و همه اجناس را ببینید، اما در دو یا سه روز وقت نمی‌کنید. زیاد هم بگردید قاطی می‌کنید. جنس‌هایی که این فصل سال اکثراً زمستانه یا بهاره هستند. یادتان باشد وان برای خرید البسه مناسب است، نه برای چیزهای دیگر.

مردمش مسلمان، مهربان، ساده و دوست‌داشتنی هستند. اوضاع امنیتی شهر کمی خطرناک بود؛ من کلی نیروی پلیس با ماشین آب‌پاش و نفربر داخل شهر دیدم. حتی یکی از دوستان گفت که در مغازه‌ای بوده و صدای تیر شنیده که برای دقایقی در مغازه را از ترس قفل کرده بودند. اما از نظر دزدی و یا گدایی، من چیز خاصی مشاهده نکردم.

ساعت کاری مغازه‌ها اکثراً از ۹ یا ۹:۱۵ صبح شروع می‌شود.

برنامه‌ریزی سفر و مدت اقامت

سعی کنید طوری برنامه‌ریزی کنید که جزو اولین نفرات عبوری از مرز باشید تا روز اولتان را از دست ندهید. ساعت ترکیه در حال حاضر یک و نیم ساعت از ایران عقب‌تر است. اگر از مرز رازی استفاده می‌کنید، یادتان باشد که ساعت سه و نیم مرز بسته می‌شود. برای اینکه به موقع به مرز برسید و از آن عبور کنید، باید حداقل حدود ساعت ۱۲ از وان راه بیفتید.

در عمل، روز آخر را از دست می‌دهید؛ ما که سه‌روزه رفته بودیم، عملاً یک روز کامل و دو روز خیلی ناقص در اختیار داشتیم. به نظرم حداقل سفرتان را چهارروزه در نظر بگیرید تا وقت کم نیاورید. بنده خودم جزو قشر متوسط هستم؛ رقمی که برای خرید در نظر گرفته بودم، فقط برای خرید خودم بود، اما هم خیلی چیزها که می‌خواستم، نشد بخرم و هم اینکه برای فامیل و آشناها هم نتوانستم چیزی بخرم. پس سعی کنید با جیب پر برای خرید بروید تا پشیمان نشوید که چرا پول کم آوردید.

خوراکی‌ها و سوغاتی‌های وان

سوغاتی قابل ذکر شهر باقلوا است. یک چایی هم می‌آوردند برای مشتری‌ها که اسمش «کوش بورنو» بود و بسیار گوارا، عین چای ترش بود. البته چای ایرانی و شکر، محصول عمده باربرهای ترک است. کلاً آب و برق و چای و شکر و قند نایاب و با ارزش است.

غذاهایشان هم خیلی خوشمزه و لذیذ است. اگر از صبحانه هتل استفاده می‌کنید، روغن ارده (کنجد) که ترکی به آن Tahin می‌گویند و دوشاب انگور را حتماً تست کنید. کاری می‌کند که تا غروب گرسنه‌تان نشود، البته به شدت تشنه‌تان می‌کند، اما فوق‌العاده مقوی و سنگین است.

به نظر بنده به هیچ‌کس قول خرید جنسی را ندهید؛ پیدا کردن سلیقه دیگران و سایز اندامشان آن هم از راه دور خیلی سخت است، مگر اینکه جنس‌های بدون سایز باشد. یکی از دوستان دو تا کت و شلوار برای پدرش گرفت که هر دو سایزش نخورد به آن‌ها.

تمرکز بر خرید و درس یک تجربه

یادتان باشد شما برای خرید به شهر وان آمده‌اید. (این یک دیدگاه شخصی است و ممکن است برای همه صدق نکند.) رفتن به سمت چیزهای متفرقه هم وقتتان را می‌گیرد، هم حواستان را پرت می‌کند و هم اینکه پول باارزشتان هدر می‌رود. ما قرار بود برای گردش به یک قلعه اطراف شهر و همچنین دریاچه وان سر بزنیم، اما از بس دنبال خرید بودیم، وقت نشد.

در آخر یک اتفاقی افتاد برایمان که جالب است برایتان بگویم: دوستم از یکی از مغازه‌ها کلی جنس خرید و آمد حساب کند. با فروشنده گرم صحبت و چانه زدن شدیم که یک‌دفعه دیدیم اجناس نیست، در حالی که ما پول را پرداخت کرده بودیم. با نگاه به دوربین متوجه شدیم که هم‌وطن دیگری اجناس ما را به اشتباه برداشته (البته ما اول فکر می‌کردیم عمدی بوده). بعد از کلی معطلی و صحبت و گشتن در خیابان‌ها و علافی، راضی شدند که پول ما را پس بدهند. خیلی حالمان گرفته شد.

فردای همان روز و ساعتی قبل از حرکت به سمت ایران، یکی از دوستان هم‌وطن ایرانی را در خیابان دید و به او موضوع را گفت. ایشان هم وقتی فهمید که اشتباهی اجناس ما را برداشته، اجناس را پس داد. ما هم بردیمشان مغازه و پولی که پس گرفته بودیم را دادیم و اجناس را برداشتیم. این جریان خیلی فروشنده را خوشحال کرد و گفت که سه روز برای من کسر حقوق زده بودند که خدا را شکر کنسل شد. نحوه تعامل و همکاری فروشنده که اشتباه غیرعمد خودش را پذیرفت و همچنین هم‌وطن ایرانیمان و دوست خودم که جنس‌ها را به‌راحتی برگرداند، خیلی روی بنده اثر گذاشت.

امیدوارم تمامی ایرانی‌ها چنین خاطره‌ای را برای دیگران بر جا بگذارند.

شاد باشید…

کانال تلگرام سفر زمینی به ترکیه

 

مطالعه سایر سفرنامه‌های وان ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *