سفری کوتاه اما پربار به شهر وان ترکیه

سلام. شما را به مطالعه خاطرات سفری کوتاه اما پربار به شهر وان ترکیه دعوت می کنیم .

اوایل پاییز بود که توی یکی از کانال ها تبلیغ سفر زمینی به ترکیه را دیدم.

کنجکاو شدم و اومدم توی کانالشون و جوین شدم مطالب کمی توی کانال بود و توی کانال سایتشون را معرفی کرده بودند.

اولش برای سرگرمی  خاطرات را میخوندم تا اینکه کانالو به دوستم حمید معرفی کردم.

حمید یک روزه سیر تا پیاز سایتو در آورده بود و برای عید برنامه چیده بود که بریم وان.

تا اینکه من اوایل بهمن به حمید گفتم برای خرید لباس عید قبل از اینکه گرون بشه یه روز بریم جمهوری با این حرف من انگار که جرقه ایی توی ذهنش زده شده باشه گفت همین چهارشنبه و رفت ازش خبری نشد.

سه شنبه توی سرویس اداره حسابی خواب بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد و حمید خان پشت خط بود.

تلفنشو که جواب دادم بهم گفت که فردا شب راه بیفتیم بریم وان.

من انتظار شنیدن این حرفو نداشتم مثل همه ی پسرا دو ثانیه مکث کردم و دو دو تا چارتا کردمو گفتم اوکی.

قرار شد ۱ تومن براش کارت به کارت کنم که برام دلار بگیره.

مسیر راه را هم با ماشین من قرار شد بریم و هزینه دو روز اقامتمون توی وان را هم قرار شد حمید بده و هزینه راه تا مرز و بنزین هم با من بود).

همونروز توی خونه ساکمو بستم و به سفارش حمید لباسایی که میخواستم دور بریزمو آماده گذاشتم که باهش برم وان تا موقع برگشتن ساکم سبک بشه.

یه ساک خیلی کوچیک بستم و آماده برای سفر.

چون ما معمولا اخر هفته چالوس میریم برای همه عادی بود فقط مادرم میگفت چرا اینهفته ساکت اینقدر کوچیکه؟؟؟؟

چهار شنبه به محض اینکه رسیدم خونه رفتم دوش گرفتم و خوابیدم. فیش ها را هم توی تهران بانک کنار اداره ریخته بودم. ساعتم گذاشتم برای ۱۱ شب و …

شب قبل از اینکه ساعت گوشیم زنگ بخوره حمید بهم زنگ زد و گفت راه بیفتم برم دنبالش رفتم سر فلکه سوم فردیس سوارش کردم.

سفری کوتاه اما پربار به شهر وان ترکیه آغاز شد و  از جاده ملارد به سمت جاده اشتهارد  روندیم تا رسیدیم به اتوبان تبریز از فردیس تا اتوبان تبریز از جاده اشتهارد یک ساعت و بیست دقیقه راه بود از اونجا هم تا تبریز را ۵ ساعته رفتیم ساعت نزدیکای هفت بود که ما از تبریز اومدیم بیرون و انداختیم تو جاده مرند و بعدش خوی و قطور.

ماشین را توی پارکینگ مرز پارک کردیم و به سمت مرز حرکت کردیم با دو تا ساک کوچیک و لباسای داغون.

ساعت نزدیکای یازده توی مرز بودیم. بیرون کانکس کسی نبود داخل کانکس شدیم گذرنامه ها و فیش ها را دادیم و مهر خروج را برامون زدن.

این پروسه نیم ساعت طول کشید تا ما از سمت ایران رد شدیم. توی اون سمت  کسی توی صف نبود ما مستقیم رفتیم و برامون مهر گیریش را زدن و وارد خاک ترکیه شدیم.

باورش سخت بود به همین سادگی.

من تصورم این بود که برای سوار شدن به دولموش ها باید پیاده روی کنیم ولی به محض خروج با یه عالمه ماشین مواجه شدیم.

که توی نوبت بودن دو نفری سوار شدیم. حمید چون ۹۱۲ داشت و میشد بهش زنگ بزنن گوشیش را خاموش کرد تا براش هزینه نیفته ولی من چون اعتباری بود و طبق معمول شارژ هم نداشتم گذاشتم روشن بمونه تا اس ام اس ها که رایگان میاد را دریافت کنم.

ون به راه افتاد جالب اینکه سمت ایران برف خیلی کمتر از سمت ترک بودش راه کلی برامون جذابیت داشت و با دقت داشتیم نگاه میکردیم .

راننده یه اهنگ ترکی با یه خواننده محلی گذاشته بود.

کنار جاده از شهرها که میگذشتیم مدارس را میدیدم برام تازگی داشت.

تا به یه دریاچه نیمه یخ زده رسیدیم که برامون توضیح دادن دریاچه وان نیست.

همراه ما یه زن و شوهر جون هم اومده بودن که معلوم بود بار اولشونه.

یکم راهنماییشون کردیم و سایت را هم بهشون معرفی کردیم تا ازش بتونن استفاده کنن.

ون ما را دقیقا تا خیابون جمهوریت برد و ما اونجا پیاده شدیم.

از اونجاییکه بارمون خیلی سبک بود نگرانی نداشتیم منتهی سرمای هوا اذیتمون میکرد.

از یه خانواده که معلوم بود ایرانی هستند پرسیدیم که کجا جا گرفتند اونها هتل *** را معرفی کردند و گفتند برای ۴ نفر ۲۰۰ لیر دادن.

ادرس دادند من و حمید و اون زن و شوهر به اونجا رفتیم و پس از کلی چونه اتاق دو تخته را ۱۰۰ لیر گرفتیم.

اتاق ما طبقه اول بود. در اتاق باز بود ما فقط ساکها را پرت کردیم داخل و در و قفل کردیم و …

نزدیک ترین فروشگاه ال کی اند جینز بود.

شلوارای خیلی خوبی داشت منم که خیلی به شلوار و کیفیتش حساس بودم از قیمتها و کیفیت شوکه شده بودم.

توی یک ساعت سه تا شلوار انتخاب کردم که حمید بهم اخطار داد که جو گیر نشم برای همین من فقط دو تا را برداشتم و حساب کردم و یکیش را همونجا پوشیدم و رفتیم سمت دفکتو توی طبقه مردونه به محض ورود یه کاپشن دیدم که اف خورده بود با توجه به اینکه سرما اذیتم میکرد بنا را بر خرید کاپشن گذاشتم قیمتش واقعا باور کردنی نبود ۷۰ لیر.

خرید پوشاک از وان

سریع برش داشتم. حمید هم با توجه به سلیقه خاص خودش در حال گشت و گذار بود.

سبدم نم نم داشت پر میشد و حواسم به قیمتها هم بود.

کلا در عرض دو ساعتی که توی دفکتو بودیم خریدهایی که قرار بود از جمهوری بکنم را انجام دادم و رفتم سر صندوق کل خریدای عیدم

(البته برخلاف هر سال  فقط توانایی خرید یک دست را داشتم به ازای هر هفته عید یک دست لباس خریده بودم)  با حساب کاپشن ۳۰۸ لیر شده بود

واقعا برام باور کردنی نبود حالا که یه عالمه پول زیادی اومده بود برای اداره هم لباسهای خاص خودش را گرفتم که واقعا تا سال بعد بی نیازم میکرد هنوز سیصد لیر ته جیبو مونده بود من یاد خانواده افتادم.

مراکز خرید در وان

انتخاب لباس برای مادرم سخت ترین کاری بود که همیشه انجام میدادم اینجا هم از این قاعده مستثنی نبود بعد از کلی گشتن که واقعا بیشترین انرژی را ازم گرفت برای خانواده هم سوغاتی خریدم ولی مخصوصا برای دختر خواهرم که هر چی میدیدم بر میداشتم حساب این سوغاتی های با اونهمه فراوانیش به ۱۲۰ لیر رسید.

ما موندیم و کلی وقت اضافه با لباسای نو که تو تنمون کرده بودیم عصر کار نداشتیم تصمیم گرفتیم به دریاچه بریم که بهمون توصیه کردن فردا برید و اونروز را به رستورانگردی و خریدای ریز گذروندیم.

بدترین منظره ایی که توی وان دیدم آقایون ایرانی بود که توی فروشگاه ها مستاصل ایستاده بودند و خانوماشون داشتند تند و تند خرید میکردن.

به نظر که مظلومترین موجودات دنیا بودن. دردناکترینشونم یکی بود که یه دوقلو داشت که تازه راه افتاده بودند.

اگه ایشون یه روزی این خاطره را خوندن از همینجا باهشون ابراز همدردی میکنم.

بهشون میگم من واقعا براتون ناراحت شدم.

فروشگاههای مهم وان

توی وان مغازه ها سر یه ساعت خاصی بسته میشن نمیدونم این یه دستور العمل هستش یا اینکه یه چیزی مثل ساعت کار ولی بعد از اون بهتره دیگه وقتتون را داخل شهر هدر ندین و به اتاقتون برگردین از اونجایی که دیشب هم خوب نخوابیده بودیم و کلی رانندگی کرده بودیم بعد از خودن شام سریع هتل رفتیم و رمز اینترنتو گرفتیم و سر خوردیم توی تختخوابمون و به جای خواب تا نصفه شب توی تلگرام بودیم.

صبح ساعت ۹ بیدار شدیم و رفتیم برای خوردن صبحونه که واقعا عالی بود.

بعد از صرف صبحونه رفتیم سوار مینی بوس شدیم و به سمت دریاچه حرکت کردیم و کلی کنار دریاچه و جزیره خوش گذروندیم.

ساعت نزدیک به ۴ ما از دریاچه برگشتیم و چون فردا میخواستیم برگردیم و زیاد به نظر خوب نبود که لیرها را با خودمون به ایران برگردونیم تصمیم گرفتیم همه پولهامون منهای ۵۰ لیر را خرید کنیم.

بر حسب اتفاق مسیرمون به flo خورد.

با توجه به اینکه گفته بودن کفش توی ترکیه قیمت مناسبی نداره من هم تصمیم به خرید نداشتم ولی وقتی وارد فروشگاه شدم و کفش های چرم عالی ترک را با قیمت ۸۰ لیر دیدم شوکه شدم.

من دقیقا پول دو جفت را داشتم ولی مشکل این بود که دیگه هزینه دولموش را نداشتم که برگردم تا مرز، با حمید حرف زدم و مجابش کردم که بهم قرض بده.

و من پیروزمندانه دو جفت کفش خریدم و حالا واقعا احساس خیلی خوبی داشتم.

به هتل برگشتیم و چمدونها را برای فردا بستیم.

شنبه اول وقت و بعد از صبحونه گفتیم زنگ بزنه و درخواست ون کنه.

توی فرصتی که قرار شد ون بیاد ما هم به بازار پنیر فروشا که نزدیک هتل بود یه سری زدیم (چمدونها را سپردیم به کارمند هتل)

من که کاملا بی پول بودم. باز هم حمید دست به جیب شد و برامون پنیر هم خرید و به هتل برگشتیم توی لابی منتظر رسیدن دولموش شدیم.

که بعد از نیم ساعت رسید که اخرین مسافراش هم ما بودیم.

ساعت ۱ به وقت ایران ما کنار مرز بودیم و خیلی سریع از دو طرف رد شدیم.

ارزیاب حتی ازمون نخواست تا ساکهامون را باز کنیم و برامون مهر ورود را زد.

وسایل را تو ماشین گذاشتیم و به سمت فردیس راه افتادیم و ساعت ۱ شب توی فردیس بودیم.

امیدواریم از مطالعه ی تجربه سفری کوتاه اما پربار به شهر وان ترکیه لذت برده باشید.

مشاهده ی تمام سفر نامه های وان ترکیه

برای ارسال سفر نامه خود، با کانال تلگرام راهنمای سفر زمینی به ترکیه در ارتباط باشید

22 دیدگاه دربارهٔ «سفری کوتاه اما پربار به شهر وان ترکیه;

        1. چون خاطره را از طریق سیستم فرستادم و عکسهام رو گوشی بود (و مثل همیشه کابل گوشی هم همرام نبود) عکسها را از توی نت برداشتم.

          البته بعدش عکس فرستادم منتهی دیگه دیر شده بود

          بیشتر هدفم روی متن بود تا بتونم تجربم را منتقل کنم.

  1. سلام

    من برای سفر نوروزی به وان چنتا سوال داشتم.با توجه به اینکه اولین باره به وان میریم اگه دوستان جواب بدن ممنون میشم

    1- اگه هتل رزرو نکنیم و بریم آیا با توجه به تعطیلات هتل با قیمت مناسب گیر میاد؟

    2- الان از بوکینگ دات کام هتل ساید رو رزرو کردم برای 4 شب حدود 460 هزار تومن که یه کمی تغییر میکنه با نرخ ارز.البته هتل معمولی هستش.آیا کسی قبلا رفته این هتل؟یا اگه کنسل کنم همینجوری برم آیا جای خوب گیر میاد؟

    3- آیا وان فروشگاه یا مرکز اوت لت داره؟تو نت یه چیزایی هستش آیا کسی تجربه عملی داره؟

    4- آب و هوای نوروز اون جا چه جوریه؟البته سایتای هواشناسی هستن ولی ظاهرا امسال خیلی سرد بوده؟

    5- با توجه به آب وهوا گشتای شهری مثل دریاچه و کلیسا واینا روچه جوری برنامه ریزی کنیم؟

    1. برای رزرو اتاق در سایت بوکینگ، شماره کارت اعتباری می خواد این مرحله رو چطوری تکمیل کردین؟

        1. خیلی ممنون از شیرین زبونی تون اقا رضا.

          منظورم این بود که چه نوع کارت اعتباری داشتن؟ از کجا تهیه کرده بودن؟

      1. سلام

        من یه برادر خارج از کشور دارم و معمولن کارای رزرو هتل خارجیم رو انجام میده.معمولن شما فقط رزرو میکنی و پرداخت در محله.البته بعضی جاها باید با همون کارتی پرداخت کنی که رزرو کردی که هتل ساید تو بوکینگ دات کام اینجوری نیست

        ممنون میشم حالا جواب سوالامو بدین

  2. سلام ممنون از سفر نامه جالبتون .

    فقط میخواستم به یه نکته ای اشاره کنم که این مظلومیت شامل همه آقایون ایرانی نمیشه .همسرم در هر دو سفر بنده رو مجاب کردن که بچه ها رو نبریم تا من بتونم راحت خرید کنم .و هربار تعداد خریدهای ایشون دوبرابر من بود و من به پای سبدهای خریدش بودم.??

  3. با سلام .

    عوارض خروج از کشور از مرز رازی نفری چقدر هست ؟ به چند حساب باید پول واریز کرد ؟؟؟ مممنون

  4. با سلام .

    اینطور که متوجه شدم هر نفر میتونه 300$ خرید کنه ! برای خرید بیشتر باید چکار کرد ؟ جریمه باید پرداخت کرد ؟ مثلا در جلفا برای خرید اضافه مبلغی رو به عنوان گمرکی میگیرن اینجا به چه صورت هست ؟؟ ممنون

  5. سلام

    لطفاً بفرمایید برای عید بریم وان هتل گیر میاد و حدود قیمت هتلها در عید شبی چند است؟

    و ایا عید خرید اونجا خوبه یا گرون میکنن همه چیو با توجه به ازدیاد مسافر؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *